تعریف سود از نظر اقتصاددانان
از نظر آدام اسمیت[۱]، سود، درآمد مشتق از سرمایه است که آن را به اشتغال درآورده یا مدیریت آْن را بر عهده گرفته است. آدام اسمیت، دلپذیر بودن و نبودن شغل و خطر یا امنیت آن را دو عامل موثر بر سود میداند و معتقد است، سود جزء متغیرهای پرنوسان است تا حدی که شخصی که یک کار اقتصادی دارد، قادر نیست همواره با اطمینان بگوید که میانگین سود سالیانهاش چقدر است. در واقع، سود نه تنها سال به سال دچار تغییر میشود بلکه روز به روز، ساعت به ساعت تغییر میکند. بنابراین، تعیین میانگین سود کلیه کارهایی که در کشور انجام میشود کار دشواری خواهد بود و قضاوت در مورد اینکه سود دوره قبل و یا دورههای قبل با هر درجه از دقت چقدر است، غیر ممکن است. آدام اسمیت همچنین در تعریف سود به اصطلاح افزایش ثروت اعتقاد دارد (صبائی،۱۵:۱۳۹۰).
مارشال[۲] نیز با تبعیت از اسمیت، سود را به مفهوم یا تصویری که از شیوه عملیات تجاری یا کسب و کار دارد، مرتبط میداند. برای مثال، آدام اسمیت و مارشال هر دو سرمایه ثابت و سرمایه در گردش و همچنین سرمایه فیزیکی و سود را از یکدیگر تفکیک و بر تحقق سود تاکید نمودند و آن را دلیلی برای ضرورت شناسایی (ثبت) سود دانستند.
بامول[۳] با مطالعات پیگیر خود در مورد رفتار انحصارات چند جانبه به این نتیجه رسید که تنها هدف موسسات صنعتی غول پیکر به حداکثر رساندن سود نیست، بلکه آنها اهداف دیگری را نیز دنبال میکنند. یکی از آن اهداف، صرفهنظر کردن از حداکثر سود در یک سال است و برای دستیابی به آن میکوشند تا در چندین سال دارای میانگین سود ثابت باشند. به علاوه، از نظر بامول، بنگاههای تولیدی بزرگ به جای حداکثر رساندن سود خود، میکوشند تا درآمد کل ناشی از فروش خود را به حداکثر برسانند. در چنین شرایطی یک حداقل سود که از طرف بنگاه مذکور در نظر گرفته شده، به حداکثر میرسد و حجم فروش نیز به بالاترین حد خود میرسد (انصاری،۲۷:۱۳۹۱).
همچنین این اقتصاددان معتقد است که چون در واحدهای بزرگ تولیدی کسانی که آنها را اداره میکنند مالکان آنها نیستند و همچنین در این واحدها حاکمیت از مالکیت جدا شده است، لذا هدف یک واحد بزرگ تولیدی به جای حداکثر رساندن سود یا فروش، به حداکثر رساندن رفاه مدیران است. برای مثال مدیران از سود میکاهند تا به وسعت واحد تولیدی بیافزایند و از این طریق حقوق و مزایای بیشتری طلب کنند و حتی ممکن است که مدیران یک واحد تولیدی بزرگ، سود را در صورتی به حداکثر برسانند که مطمئن باشند از این بابت درآمدشان افزایش مییابد.
فیشر و لیندال[۴] نیز در مورد ماهیت مفهوم اقتصادی سود نظراتی بیان نمودند. فیشر، سود اقتصادی یک سلسله رویدادها که به حالتهای مختلف لذت بردن از سود روانی، سود واقعی و سود پولی مربوط میشود، تعریف مینماید. لیندال مفهوم سود را در قالب سود تضمین شده (بهره) و افزایش مستمر کالاهای سرمایهای در طول زمان بیان میکند. این دیدگاه باعث شده است تا سود اقتصادی در قالب مصرف به علاوه پسانداز که انتظار میرود در طی یک دوره زمانی مشخص به وجود آید، مطرح شود.(شهباززاده،۱۶:۱۳۹۱)
هیکس[۵]، تئوری سود اقتصادی را ارائه نمود که میتوان آن را بدین صورت تشریح نمود که سود عبارت است از حداکثر مبلغی که یک شخص میتواند طی یک دوره زمانی مشخص به مصرف رساند به طوری که ثروت او در پایان دوره همان ثروت اول دوره باشد. تعریف هیکس، بر جنبه فردی سود تاکید دارد، اما این مفهوم را میتوان به عنوان مبنایی برای تعیین سود تجاری با عوض کردن واژهی مصرف کردن با توزیع کردن در نظر گرفت. بنابراین، سود تجاری تغییر خالص داراییها در نتیجه فعالیتهای تجاری در طول دورهی حسابداری خواهد بود. به عبارت دیگر، سود تجاری تغییر خالص داراییها به استثنای سرمایهگذاریهای مالکان و توزیع سود بین آنها است. لازم به ذکر است که این مفهوم تعیین سود از سوی حسابداران با عنوان حفظ سرمایه نام گرفته است.(صبائی،۳۵:۱۳۹۰)
وود[۶] در سال ۱۹۷۵ نظریه کرانه بلندمدت سود را معرفی و براساس این نظریه سود درآمدهای غیرتجاری منهای بهره قابل پرداخت منهای مالیات و هزینههای استهلاک تعریف کرده است. وود بیان می کند که یک واحد تولیدی متعارف در اقتصاد سرمایهداری به هدف افزایش فروش دست یافته است و باید بر انباشت داراییهای ثابت تمرکز یابد و سرمایه گذاریهای لازم را در این زمینه انجام دهد. اما نکته قابل توجه نظریه مذکور نحوه تامین مالی واحد تولیدی برای رسیدن به هدف فوق است که در این خصوص با توجه به مشاهدات واقعی و عملی، سود انباشته شده از گذشته منبع اصلی تامین مالی برای این نوع سرمایهگذاری است. در واقع، بحث اصلی نظریه مذکور آن است که میزان سودی که یک واحد تولیدی تصمیم دارد به آن دست یابد، به وسیله میزان سرمایهگذاری که قرار است انجام شود، تعیین میشود. بدیهی است که محدودیتهایی که از نظر واحد تولیدی برای میزان سرمایهگذاری مورد دلخواه آن وجود دارد، برای مثال رقابت سایر واحدهای تولیدی، گسترش و توسعه فروش و توانایی کسب سود بنگاه را محدود میکند. اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که منفعت مورد نظر در یک واحد تولیدی به وسیله هزینه سرمایهگذاری مورد نظر تعیین میشود (شهباززاده،۲۰:۱۳۹۱).
[۱]. Adam Smith
[۲]. Marsha
[۳]. William Baumol
[۴]. Fisher and Lindahl
[۵]. Hicks
[۶]. Wood
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 371
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0